جدول جو
جدول جو

معنی بجشکی کردن - جستجوی لغت در جدول جو

بجشکی کردن
(مَ)
بیطره. (دهار). پزشکی کردن
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ حَ لَ)
طبابت کردن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(وُ)
تطبّب. (زوزنی). اسا. اسو. مواسات
لغت نامه دهخدا
(نَ ظَ)
فزونی نمودن. برتری کردن. مقام والاتر طلبیدن. سبقت گرفتن. برتری یافتن: خدای تعالی او را چندان قوت داده بود که خلق بر وی بیشی نتوانستی کردن. (ترجمه طبری بلعمی).
حاسدم بر من همی بیشی کند این زو خطاست
بفسرد چون بشکفد گل پیش ماه فرودین.
منوچهری
لغت نامه دهخدا
تصویری از پزشکی کردن
تصویر پزشکی کردن
طبابت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بدشکل کردن
تصویر بدشکل کردن
تشوّهٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بدشکل کردن
تصویر بدشکل کردن
Disfigure
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بدشکل کردن
تصویر بدشکل کردن
défigurer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بدشکل کردن
تصویر بدشکل کردن
обезображивать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بدشکل کردن
تصویر بدشکل کردن
לעוות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بدشکل کردن
تصویر بدشکل کردن
بدصورت کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بدشکل کردن
تصویر بدشکل کردن
বিকৃত করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بدشکل کردن
تصویر بدشکل کردن
kuharibu sura
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بدشکل کردن
تصویر بدشکل کردن
şekilsiz hale getirmek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بدشکل کردن
تصویر بدشکل کردن
흉터를 남기다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بدشکل کردن
تصویر بدشکل کردن
醜くする
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بدشکل کردن
تصویر بدشکل کردن
merusak penampilan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بدشکل کردن
تصویر بدشکل کردن
विकृत करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بدشکل کردن
تصویر بدشکل کردن
entstellen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بدشکل کردن
تصویر بدشکل کردن
ทำให้บิดเบือน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بدشکل کردن
تصویر بدشکل کردن
desfigurar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بدشکل کردن
تصویر بدشکل کردن
sfigurare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بدشکل کردن
تصویر بدشکل کردن
desfigurar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بدشکل کردن
تصویر بدشکل کردن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بدشکل کردن
تصویر بدشکل کردن
zniekształcać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بدشکل کردن
تصویر بدشکل کردن
спотворювати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بدشکل کردن
تصویر بدشکل کردن
verminken
دیکشنری فارسی به هلندی